اشکان، آقای جوانی بود که ۱۲ سال از شروع بیماری افسردگیش میگذشت.
🔰طی این مدت به علت پرخوری عصبی، اضافه وزن بسیار زیادی پیدا کرده بود، الکل زیادی مینوشید و روزی یک پاکت سیگار میکشید.
🔰دچار کبد چرب، افزایش قند خون و افزایش فشار خون شده بود.
🔰برای فرار از افکار ناخوشایند و شرایط سخت زندگیش، اغلب روز را میخوابید و قرصهای خواب آور را به تعداد زیاد، خودسرانه مصرف میکرد.
🔰در نهایت شغلش را از دست داده بود و نامزدش او را ترک کرده بود.
🟩دراولین جلسه ویزیت که به صورت تلفنی ۷ ماه پیش برگزار شد، بسیار ناامید و مستاصل از بهبود شرایط بود و به مرگ فکر میکرد.
اما خشمگین از شرایطش، عزم جدی برای بهبود داشت .
🟥تعهد ایشان‌به درمان بسیار خوب بود و بسیار دقیق و مرتب جلسات درمان را پیگیری میکرد.
✅نتیجه تعامل معقول، صبورانه و جدی ایشان با روند درمان:
👈🏻درمان پرخوری عصبی و کاهش وزن طبق برنامه درمانی که تا کنون۳۰ کیلو کاهش وزن داشته اند.
👈🏻ترک قرصهای خواب آور والکل
👈🏻کاهش مصرف سیگار به روزی۵-۶ نخ
👈🏻نظم در ساعت خواب و خواب با کیفیت
👈🏻پیدا کردن شغلی بسیار خوب
👈🏻آشنایی با خانمی شایسته درمحل کار که اکنون در روند آشنایی برای ازدواج هستند
👈🏻افزایش لذت زندگی و امیدواری،
👈🏻 بهبود عملکردها و روابط اجتماعی
👈🏻نرمال شدن قند خون، تنظیم فشار خون طی درمان و بنابراین ختم درمان با داروهای فشار خون و قند
👈🏻کبد چرب ایشان از مرحله۳(شدید)به مرحله ۱(خفیف)رسیده است.
❇️درمان ایشان ادامه دارد و همچنان با جدیت و سروقت ویزیت میشوند و خبرهای خوب به من میدهند.