از درد تا آرامش: داستان بهبودی مینا

از درد تا آرامش: داستان بهبودی مینا

🔴مینا خانم جوان۳۳ ساله ای بود که از نوجوانی، دچار دردهای شدید ناشناخته ای دربخشهای مختلف بدن شده بود. علیرغم ازمایشات متعدد، تصویر برداریها و روشهای تشخیصی ودرمانی مختلف، ورزش، یوگا، ماساژ و …
هیچوقت نتیجه ای از اقدامات انجام شده نگرفته بود.
🔵ازشدت درد، بسیار عصبانی و تحریک پذیر بود و به علت شدت درد مشکلات خ‌واب هم داشت.
🟠مسکن های متعددی مصرف میکرد اما بهبودی حاصل نمیشد.
🟢مشکلاتی با همسر وفرزندانش داشت چون حوصله نمیکرد به آنها رسیدگی کند. اغلب اوقات فرزند کوچکترش درخانه مادربزرگهایش بود تا پدرش از سرکار برگردد.
🟡فرزند بزرگترش هم بسیار مضطرب و پرخاشگر شده واشتها و خواب خوبی نداشت وناخن هایش را میجوید.
🟣مینا ترجیح میداد با خواب آورهای قوی تمام روز دراز بکشد و تلاش کند کمی چرت بزند تا درد را کمتر احساس کند.
⚫️او حوصله معاشرت نداشت و‌ خود را کاملا منزوی کرده بود.
درد سالیان طولانی او را بسیار فرسوده و خسته کرده بود ولذتی از زندگی و امکاناتش نمیبرد.
✅باشروع جلسات درمان، درد شروع به کاهش کرد و سرانجام کاملا ناپدید شد.
مینا ناباورانه اما بسیار خوشحال وامیدوار درمان را ادامه میدهد.
✅پس از رفع دردهای شدید، علاقه به توجه و رسیدگی به همسر و فرزندانش پیدا کرد و شرایط منزل بسیار خوب شد.
✅فرزند بزرگترش را برای درمان اضطراب نزد من آورد و کودک به سرعت بهبود یافت.
✅قرصهای مسکن و خواب آور برای وی ترک داده شد؛
شروع به کاهش اضافه وزن سالهای طولانی کرد و ورزش و پیاده ر‌وی را دربرنامه روزانه اش گنجاند.
❇️برخلاف جلسات‌اولی که او را ویزیت میکردم، ظاهرش بسیار مرتب و آراسته شد و چهره عبوس و دردمندش تبدیل به صورت زن جوان خندانی شد که از زندگی و
سلامتیش لذت میبرد.